جدول جو
جدول جو

معنی چل تاج - جستجوی لغت در جدول جو

چل تاج
ویژگی خروسی که تاج بزرگ و پهن و شاخه شاخه دارد، خروس چل تاج
تصویری از چل تاج
تصویر چل تاج
فرهنگ فارسی عمید
چل تاج
مرغ یا خروسی که تاج بزرگ زیبا و شعبه شعبه دارد
تصویری از چل تاج
تصویر چل تاج
فرهنگ لغت هوشیار
چل تاج((چِ))
مرغ یا خروسی که تاج بزرگ زیبا و شعبه شعبه دارد
تصویری از چل تاج
تصویر چل تاج
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گل تاج
تصویر گل تاج
(دخترانه)
تاجی پر از گل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ملک تاج
تصویر ملک تاج
(دخترانه)
ملک (عربی) + بانو (فارسی) شاه بانو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فلک تاج
تصویر فلک تاج
(دخترانه)
فلک (عربی) + تاج (فارسی) مرکب از فلک (آسمان) + تاج
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چل تکه
تصویر چل تکه
پارچه ای که از تکه های رنگارنگ دوخته شده باشد، نوعی توپ که از تکه های مختلف تشکیل شده است و اغلب در فوتبال مورد استفاده قرار می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
(فَ لَ)
آنکه تاج شاهی او آسمان باشد، یا از رفعت مقام به آسمان رسد:
شاه فلک تاج سلیمان نگین
مفخر آفاق ملک فخر دین.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(چُ لَ)
در ترکی، دشت بی آب. (غیاث)
لغت نامه دهخدا
(چِ)
مرغ یا خروسی که تاج بزرگ زیبا و از هم ریخته دارد. قسمی خروس که تاج بزرگ و شعبه شعبه دارد. خروسی که تاج بزرگ و شاخ شاخ دارد. خروسی که تاج چندنورد دارد
لغت نامه دهخدا
(چِ تِکْ کِ / کَ)
پارچه ای که از کناره های ماهوت بریده دوزند. پارچه ای که از مجموع تکه پاره های مربعشکل ماهوت یا پارچۀ دیگر دوخته شود. پارچه ای که از ده ها تکه ماهوت چارگوش که بیکدیگر دوخته اند، فراهم آمده است.
- لحاف چل تکه، لحاف که رویۀ آن از قطعات مربعشکل پارچه های رنگارنگ باشد
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بویراحمد سرحدی بخش کهکیلویه به شهرستان بهبهان، در 13هزارگزی باختری سی سخت و 12هزارگزی باختر راه اتومبیل رو سی سخت به شیراز واقع است، 200 تن سکنه دارد از رود خانه کبک کیان آبیاری میشود، محصولش غلات، برنج، پشم و لبنیات است، اهالی به کشاورزی و دام داری و صنایع دستی از قبیل قالی و جوال وجاجیم بافی اشتغال دارند، ساکنینش از طایفۀ بویراحمد سرحدی میباشند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چل تکه
تصویر چل تکه
پارچه ای که از کناره های ماهوت بریده دوزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چل تکه
تصویر چل تکه
((چِ تِ کِّ))
پارچه ای که از کناره های ماهوت بریده دوزند
فرهنگ فارسی معین
نخی است که در دام گذاری جهت صید اردک های وحشی مورد استفاده
فرهنگ گویش مازندرانی
ریسمانی متصل به ال چو که از ابزارهای گاوآهن است
فرهنگ گویش مازندرانی
دلیماج، مترجم، محرم راز، رفیق
فرهنگ گویش مازندرانی
تراشنده ی چوب، نجار، خراط
فرهنگ گویش مازندرانی
انکار کردن و زیربار مسئولیت نرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
جسمی گوی مانند که میانه ی چرخ نخ ریسی قرار دارد و از ادوات
فرهنگ گویش مازندرانی
دسته ی چرخ نخ ریسی، دسته چل
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی ناسزا که به معنی حرام زاده است
فرهنگ گویش مازندرانی
پاشیدن و ترشح مایعات در اثر ضربه ای که به ظرف محتوی مایعات
فرهنگ گویش مازندرانی
محور چرخ نخ ریسی
فرهنگ گویش مازندرانی
دروغ بزرگ و شاخ دار
فرهنگ گویش مازندرانی
کوهی در ارتفاعات جنوبی منطقه ی کردکوی به ارتفاع ۲۷۵۹متر
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی علف بالا رونده از درختان جنگلی
فرهنگ گویش مازندرانی
تاج خروس
فرهنگ گویش مازندرانی
جامی از مس که بر روی آن آیات قرآنی حک شده و در اولین استحمام
فرهنگ گویش مازندرانی
نخ دوک نخ ریسی در پارچه بافی سنتی
فرهنگ گویش مازندرانی
فصل جفت گیری کل و بز وحشی، جفت جویی کل (بز نر وحشی)
فرهنگ گویش مازندرانی